سیل در کلات هیچ فوتی نداشت برخورد کوئیک و پارس در مشهد ۶ مصدوم برجا گذاشت (۲۸ اردیبهشت) پرونده سیل مشهد روی میز کمیسیون اصل نود! کشف پیکر‌های چهار مفقود سیلاب در فریمان (۲۸ اردیبهشت) قتل جوان ۲۷ ساله افغان به‌خاطر توپ بازی! (۲۸ اردیبهشت) تمام خسارت‌های درمانی بازنشستگان تامین اجتماعی تا اسفند ۱۴۰۲ پرداخت شد | تسویه حساب ۲۰ روزه با بازنشستگان بازگشایی ۴۴ محور مسدود شده در خراسان رضوی (۲۸ اردیبهشت) تصادف پراید و پژو ۲۰۶ در قوچان ۷ مصذوم برجا گذاشت(۲۸ اردیبهشت) از ۸۱ روستای دارای سکنه سرخس فقط یک روستا جاده دسترسی ندارد نجات معجزه آسای جوان مشهدی از داخل چاه (۲۸ اردیبهشت) نامه سرگشاده نایب رئیس کانون عالی بازنشستگان تامین اجتماعی به رئیس جمهور درباره کارگران و بازنشستگان   محور صالح آباد - تربت جام بازگشایی شد (۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳) متلاشی شدنِ شبکه شیطان پرستی و دستگیری ۲۶۱ نفر نجات نیسان آبی با پنج سرنشین از درون سیلاب (۲۸ اردیبهشت) این پزشکان متخلف هستند عملیات گسترده هلال احمر در سطح استان خراسان رضوی تسویه ۱۰۶ هزار میلیارد تومان بدهی بانکی تامین اجتماعی سازمان برنامه و بودجه اجرای قانون همسان‌سازی بازنشستگان را به تاخیر نیندازد اطلاعیه اداره‌کل زندان‌های اصفهان درباره «توماج صالحی» آزمون استخدامی آموزش و پرورش برگزار شد (۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳)
سرخط خبرها

رفع بحران آب به روش خانگی!

  • کد خبر: ۱۶۳۷۱۸
  • ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۸:۰۷
رفع بحران آب به روش خانگی!
مامان گفت: پاشو بدو آب بیار. غذا تو گلوش گیر کرده.گفتم: مگه شما خبر نداری؟

مامان گفت: پاشو بدو آب بیار. غذا تو گلوش گیر کرده.

گفتم: مگه شما خبر نداری؟

مامان گفت: چی رو؟

گفتم: مدیر سازمان آب و فاضلاب مشهد گفته امسال احتمال جیره بندی آب هست. بیش از ۹۷ درصد دشت مشهد رو خشک سالی فرا...

مامان گفت: من پام توی گچه وگرنه ازجام بلند می‌شدم. بدو خفه شد داداشت.

گفتم: اگه شما هم آب اسراف نمی‌کردید و هر روز سرویس بهداشتی رو نمی‌شستید، لیز نمی‌شد که بخورین زمین و پاتون بشکنه.

مامان گفت: ببین چه سرفه‌ای می‌کنه. پاشودیگه.

گفتم: از کجا معلوم الکی سرفه نمی‌کنه.

مامان گفت: ببین چقدر رنگش پریده، این یعنی واقعا لقمه تو گلوش گیر کرده. پاشو دیگه.

گفتم: شما هم الان رنگتون زرد شده، ولی لقمه تو دهنتون گیر نکرده. اصلا از کجا معلوم به خاطر کرونا نیست؟ مخصوصا که گفتن موج جدیدش هم...

مامان گفت: آب نمیاری، پاشو با دستت چند تا ضربه بزن پشتش.

گفتم: داداش بزرگ ترمه مامان. بی احترامی نیست بهش ضربه بزنم اون هم از پشت؟

مامان گفت: اگه نگران بحران آب هستی، براش اون نوشابه توی یخچال رو بیار.

گفتم: نوشابه که واقعا ضرر داره. مخصوصا که ما نوشابه سیاه، تو یخچال داریم و اون روز توی اینترنت نوشته بود به خاطر اسیدفسفریک بیشترش، از نوشابه زرد مضرتره. راستی چرا سرعت اینترنت هنوز این قدر پایینه.

مامان گفت: خواهش می‌کنم پسرم. خواهش می‌کنم زود براش آب بیار.

خیلی به من برخورد که مامان داشت به من التماس می‌کرد.

بلند شدم تا بروم آب بیاورم که چشمم افتاد به تنگ ماهی روی اپن.

گفتم: اگه واقعا چیزی توی گلوش گیر کرده آب توی تنگ رو بخوره.

بعد هم تنگ ماهی را برداشتم و جلو دهان داداشم نگه داشتم. توی تنگ را که نگاه کردم متوجه شدم ماهی قرمز عید پنجاه روز بعد از اینکه خریدیمش، مرده است.

داداش با دیدن این منظره ناگهان حالت تهوع گرفت. وارد جزئیات نمی‌شوم، ولی راه گلویش باز شد.

مامان با عصبانیت به من نگاه کرد. گفتم: چرا این جوری نگاه می‌کنین؟ راه گلوی داداش باز شد بدون اینکه حتی یک قطره آب اسراف بشه.

مامان همچنان به من نگاه می‌کرد و نمی‌دانستم به چه داشت فکر می‌کرد، ولی من خودم به این فکر می‌کردم که کاش بقیه اعضای خانواده هم مثل من در حفظ و نگهداری منابع آبی کوشا بودند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->